معین بهونه زندگیممعین بهونه زندگیم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره
پیوند عشق ما پیوند عشق ما ، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

معین عشق مامان و بابا

متفرقه

به قول خان عمو گل پسر ، این روزها شیطنت بینهایت شده . از زیر عسلی ومبل و بالای سه چرخه بگیر تا ... از روز چهارشنبه 1 کوچولو سرما خورده بودی که شنبه بردمت پیش دکتر امامزادگان چه قیامتی به پا شد وقتی دکتر می خواست معاینت کنه . بعد از اینکه از مطب دکتر برگشتیم خونه شامت و نوش جان کردی و طبق معمول لباستم  کثیف ، تا من لباستو عوض کنم شروع کردی به سه چرخه سواری به سبک معین خان این مدل سوار شدن شما !!!!!!!!!  شروع سه چرخه سواری به حالت ایستاده و اینم آخر کار به اجبار نشسته     گل پسر محو تماشای پدر  نماز پسر در کنار پدر    عصبانی شدن معین  ...
31 ارديبهشت 1393

اولین پارک و سرسره بازی

 روز جمعه بعد از ظهر (26/2/93)من و شما با باباجون رفتیم پارک روبروی بیمارستان امام خمینی تا گل پسر بازی کنه . تجربه اولین سرسره بازی تو 14 ماه و 3 روزگیت بود خیلی خوشت اومده بود الهی قربونت برم .     بازم باباجون زحمت کشید و برات توپ خرید ...
31 ارديبهشت 1393

12 اردیبهشت و آبگرم خلخال

عشق کوچولوی مامان جمعه 12 اردیبهشت با باباجونی و مامان زهرا 4 تایی رفتیم آب گرم خلخال  . خیلی خوش گذشت شما هر چقدر تونستی آتیش سوزوندی الهی دورت بگردم. چند تا عکس بیشتر نشد بگیرم بس که شما 1 جا بند نمیشی . از اونجا هم رفتیم سمت اسالم  خیلی قشنگ بود ولی حیف که عکسی نگرفتم . این 10 روزه هیچ عکسی ازت ندارم شرمنده مامانی اصلا حال و حوصله هیچ کاری و نداشتم. 19 و 20 اردیبهشت هم عروسی دختر دایی من بود که نشد بریم . شرمنده عروس خانم شدیم . الهی قربونت برم که داری تلاش می کنی پایین و نگاه کنی ...
31 ارديبهشت 1393

روز پدر مبارک

پدرم........ پاکترین چشمه ی آب! باز میشود تو را بهانه کرد، چرا که بهانه ی نفس تویی، تویی که سرشار از طراوت مریم هایی هستی که بوی عششششق میدهند پدرم.... تویی که تکرار عشق در نبض زمانی روزت مبارک     ...
24 ارديبهشت 1393

مامان طاها کوچولو رفت

سلام عشق کوچولوی مامانی ،ببخش این چند روزه از خاطرات ننوشتم . گل من  1 نی نی کوچولو که اسمش طاها هست مامانش فوت شده که میشه دختر عمه من . جمعه طاها جون با مامان و باباش تصادف کردن که مامانش فوت شد و طاها کوچولو هم تو بیمارستان بستری .  طاها کوچولو 23 ماهشه تنها موند که مامانی نداره که نازش و بکشه دیگه مادری نداره که بهش بگه مامان . 1 مادری که همیشه خنده رو لباش بود . ولییییییییییییییی رفت . خدا رحمتش کنه .
15 ارديبهشت 1393

معین و جوجو بازی

عشقم یکشنبه هفته پیش آنا جون و بابا جون صبح با شما رفتن برات 2 تا جوجو خوشگل خریدن که مثل خودت ریزه میزه هست . روز اول یکی از جوجو خوشگل ها رو گرفتی انقدر فشار دادی که بیچاره خفه می شده و بالاخره توسط باباجونی نجات پیدا کرده . دیروز باز رفتی سراغشون یکی رو گرفتی فشار دادی  خندیدی بیچاره ها ترسیده بودن . آناجون جوجو رو داد به پسر همسایه تا که از دست گل پسر من نجات پیدا کنن .         ...
6 ارديبهشت 1393

روزهای 13 ماهگی

عشق مامانی این روزها شدید نماز خون شده تا میگیم معین الله اکبر دستت میره کنار گوشت بعد چند سجده پشت سر هم انجام می دی دیگه هرچیزی رو که می خوای با اشاره میفهمونی . میگیم معین چشمت کو دستت می زاری رو چشمت . بیچاره تلفن که زیر پای شما پدرش دراومده . وسایلی که به اسم می شناسی اگه بگم بیار برام میاری . الهی قربونت برم که هرکسی بیرون بره شما پشت سرش گریه حسابی داری . فقط دوست داری تو حیاط و کوچه قدم بزنی . خیلی قشنگ میگی آب بریز ، آب بازی . تا زنگ در و می بینی اشاره می کنی که ببریم تا بزنی وقتی شروع کردی به زدن دیگه ول کن نیستی .     گل پسر در حال نماز خوندن       بسته هوشان...
3 ارديبهشت 1393
1